Declaration of Independence in Persian

I translated the Declaration of Independence in 2009 in the hight of the protests in Tehran. Others must have already done it but at that time, I couldn't find any, please excuse me for any mistakes or bad translations, please inform me so I correct it. I wanted my friends to understand that to be able to lead a successful change, we have to know what we want and define it clearly, we have to convince the world that we need change and so on. The USA had the knowledge to begin their revolution with such a strong declaration. But in Iran, we haven't learnt from this lesson of history after all these 235 years!!!!!

من این بیانه را تابستان ۸۸ وسط شلوغی های تهران به فارسی ترجمه کردم. حتما ترجمه های بهتری وجود داره اما من اون موقع چیزی پیدا نکردم. این متن رو بیشتر برای چند تا از دوستام ترجمه کردم که اصلا نمی دونستن آمریکا هم حدود 230 سال پیش انقلاب کرد؛ می خواستم بهشون نشون بدم که هنگامی که هنوز جنبششون توی مراحل اولیه بود چه قدر قشنگ نشستن یک چنین بیانه ای نوشتن. نشستن فکر کردن که اصلا برای چی می خوایم انقلاب کنیم؟ آیا می تونیم بقیه دنیا رو متقاعد کنیم؟ به این که چی می خوان و به این زیبایی تعریفش کردن و بعد رفتن و با بریتانیا جنگیدن. به امید اینکه بتوانیم از تجربه تاریخ استفاده کنیم. حتما نمونه های دیگری هم هست اما این مورد برای من خیلی جالب بود

Added in Winter 2014:I have recently come to learn that as beautifully and idealistically written this nice text is, in practice, the kind of government desired by this statement was never to be formed. Also the author of this text was him self a slave owner and what he meant by "men" were not even only while male citizens but only land owning white male citizens! By the fact that the government envisaged in this declaration was never formed I mean that from the very beginning and particularly after the civil war, a strong centralized government was created and then firmly established, one that "the people" could not "abolish" any more! This text is beautifully written, taken literally with today's definition of "man" it is real dream for anyone. Until now, like most others, I was brainwashed into believing that it is still the basis of today's USA government. I now stand corrected.

تصحیح در زمستان ۱۳۹۲: اخیرا که کمی بیشتر با تاریخ ایالات متحده آشنا شدم فهمیدم که با وجودی که این متن بسیار زیبا و ایده‌آل گرا یکی از متون تاریخی ایالات متحده است، دولتی که این متن تصویر می کند به هیچ وجه چیزی نیست که در نهایت به واقعیت تبدیل شد. در ضمن، نویسنده اصلی این متن (توماس جفرسون) خودش برده دار بود و وقتی که از آزادی مردان حرف می زند واقعا منظورش فقط مردان سفید پوست املاک دار بودند. وقتی می گم که دولتی که این بیانیه متصور می شود به واقعیت نپیوست منظورم این است که از همان اول و مخصوصا بعد از جنگ های داخلی آمریکا (کمتر از صد سال بعد از نوشته شدن این متن) یک دولت مرکزی قوی تشکیل شد، دولتی که دیگر مردم نمی توانستند «جلوی آن را بگیرند» یا آن را «از بین ببرند»، دولتی که الان دارد بلاهایی بی نهایت بدتر سر مردم خود و دیگر مناظق کره زمین می آورد (به عنوان مثال جنگ های ویتنام و عراق که اساسا بر اساس دروغ بودند)، واقعا دولت مردان آمریکا، دست شاه آن زمان بریتانیا را در ظلم به مردم از پشت بسته اند! این متن بسیار زیباست و اگر به زبان امروزی تفسیر شود (که وقتی از واژه «مرد» استفاده می کند منظور همه انسان ها هستند)‌ واقعا رویای هر بشری است، تا به حال من هم مثل خیلی ها گول زیبایی این متن را به عنوان یک سند تاریخی خورده بودم (فکر می کردم ایالات متحده بر اساس این اصول ساخته شده است)‌. اما الان باید خودم را تصحیح کنم. در عمل، مانند هر کشور دیگری ایالات متحده هم از روز اول تشکیل هیچ وقت آن سیاست رویایی که مد نظر این متن بود را پیش نگرفت. باید یک ایده را از روی طرز عملش قضاوت کرد نه ایده آل هاش. البته من از شما انتظار ندارم همان قضاوت من را بکنید، اما خواهش می کنم کمی تاریخ ایالات متحده آمریکا را دقیقتر بخوانید و آن طور که طرفداران ایالات متحده می خواهند، صرفا به متونی مثل این اکتفا نکنید.


In the summer of 1776, more than a year after American colonists had begun their rebellion against Great Britain, the Second Continental Congress debated a resolution for independence. A committee of five worked on the document, but it was Thomas Jefferson who prepared the initial draft and whose eloquent phrasing made it a masterpiece of political writing. The text of the declaration contains three major sections: a statement of principle, a list of grievances against King George III, and the formal announcement of independence. Listed at the bottom of the document are the names of the men who signed the Declaration. They are grouped by state and listed in alphabetical order.Their full names are provided, although some may have used abbreviations in the original document.
Microsoft ® Encarta ® 2009. © 1993-2008 Microsoft Corporation. All rights reserved.

در تابستان 1776 ، بيشتر از يكسال از زماني كه كولوني هاي آمريكايي شورش هاي خود را عليه بريتانياي كبير شروع كرده بودند، دومين كنگره ي قاره اي (كنگره اي با نماينده اي از تمام 13 ايالت) در مورد يك بيانیه استقلال صحبت كرد. كميته اي پنج نفره روي آن كار كرد اما در نهايت تامس جفرسون بود كه اولين پيش نوس آن را نوشت و با استفاده از نگارش با احساس و قوي خود اين متن را به يك شاهكار سياسي تبديل كرد. متن بيانه سه قسمت اصلي دارد: يك بيانه اي از اصول ، يك ليست از ظلم هايي كه شاه جرج سوم (پادشاه بريتانيا) عليه آنها كرده بود، و بيانيه نهايي استقلال. در آخر بيانيه نام افرادي است كه آن را امضا كردند.

In Congress July 4, 1776, The Unanimous Declaration of The Thirteen United States of America. When in the Course of human events, it becomes necessary for one people to dissolve the political bands which have connected them with another, and to assume among the Powers of the earth, the separate and equal station to which the Laws of Nature and of Nature's God entitle them, a decent respect to the opinions of mankind requires that they should declare the causes which impel them to the separation.

بيانيه ي تمام ايالات سيزد هگانه ايالات متحده آمريكا در چهارم جولاي 1774. هنگامي كه در جريان رويدادهاي بشري، واجب مي شود كه مردمي رابطه هاي سياسي خود را با ملتي ديگر قطع كند و در ميان قدرت هاي زمين، همان موقعيت مستقل و برابري كه قوانين طبيعت و خداي طبيعت به او اعطا كرده است را خواستار شود، كمترين احترام به نظر بشري ايجاب می كند كه آن ملت دلايلي كه آنها را مجبور به جدايي می كند را بيان كنند.

We hold these truths to be self evident, that all men [in practice he only meant white, male landowners!] are created equal, that they are endowed by their Creator with certain unalienable Rights, that among these are Life, Liberty, and the pursuit of Happiness. That to secure these rights, Governments are instituted among Men, deriving their just powers from the consent of the governed. That whenever any Form of Government becomes destructive of these ends, it is the Right of the People to alter or to abolish it, and to institute new Government, having its foundation on such principles and organizing its powers in such form, as to them shall seem most likely to effect their Safety and Happiness. Prudence, indeed, will dictate that Governments long established should not be changed for light and transient causes; and accordingly all experience hath shown that mankind are more disposed to suffer, while evils are sufferable, than to right themselves by abolishing the forms to which they are accustomed. But when a long train of abuses and usurpations pursuing invariably the same Object evinces a design to reduce them under absolute Despotism, it is their right, it is their duty, to throw off such Government, and to provide new Guards for their future security. Such has been the patient suffrance of these Colonies; and such is now the necessity which constrains them to alter their former Systems of Government. The history of the present King of Great Britain is a history of repeated injuries and usurpations, all having in direct object the establishment of an absolute Tyranny over these States. To prove this, let Facts be submitted to a candid world.

ما اعتقاد داريم اين حقايق بديهي هستند؛ كه تمام مرد ها[وقتی توماس جفرسون اینجا از واژه مرد استفاده می کند به هیچ وجه منظور انسان نیست! او خود یک برده دار بود و فقط اعتقاد داشت مردان سفید پوست املاک دار شامل این بیانه می شوند، با نگاهی به زمامداریش و افرادی که حق رای داشتند میتوان این نکته را به یک شکاک اثبات کرد.] برابر هستند، كه خالق آنها به آنها حقوقي جدا نشدني داده است و اين كه از بين اين حقوق زندگي، آزادي و به دست آوردن شادي را مي توان نام برد. اينكه براي استوار كردن اين حقوق، دولت ها توسط افراد بنيان نهاده مي شوند و قدرتشان را از رضايت و توافق مردمشان مي گيرند. اينكه هرگاه هر نوع دولتي در هر كدام از موارد بالا مخرب عمل كند، حق مردم است كه جلوي آن را بگيرند يا آن را از بين ببرند و دولتي جديد بنا نهند، دولتي كه شالوده اش از اصول بالا و سازمان قدرتش بر مبناي تركيب بالا باشد، طوري كه آنها آن دولت را براي اثرگذاري در امنيت و شادي شان موثر بدانند. احتياط حكم مي كند كه دولت هايي كه زمان زيادي از تاسيس آنها مي گذرد نبايد بر مبناي دلايلي ساده و سبك تغيير كنند؛ و بر همين اساس، تجربه نشان داده است كه بشريت بيشتر مستعد تن دادن به رنج است، در حالي كه بدي ها بيشتر با رنج همراه هستند، تا اينكه خود را با از بين بردن تركیبها و ساختار هايي كه به آنها عادت كرده اند به راه راست برانند. ولي وقتي كه سلسل هاي از تجاوزات و غصب ها، كه همه به دنبال يك هدف معين هستند، نمايان كننده ي طرح هايي پشت پرده هستند كه مي خواهند ملتي را تحت استبداد مطلقه قرار دهند، اين حق و وظيفه ي آن ملت است كه چنين دولتي را ب راندازند و سربازان جديدي براي امنيت آينده شان فراهم كنند. چنين بوده است تحمل صبورانه ي اين كولوني ها؛ و همين ها هستند كه لزوم تغيير در نظام هاي گذشته ي دولتي را براي آنها ايجاد می كنند. تاريخ شاه فعلي بريتانيا تاريخي پيوسته از زخ مها و قصب هايي است كه همه با هدف مستقيم ايجاد استبدادي مطلق روي اين ايالت ها انجام می شوند. براي اثبات، نكات زير براي اطلاع جهانيان ارائه می شود.

He has refused his Assent to Laws, the most wholesome and necessary for the public good.
[And other reasons you can read elsewhere if interested.]...

او ديگر تحت قانون عمل نمی كند، كاملترين و مهمترين جنبه ي مهم براي جامعه.
در اينجا ليستي بلند از ظل مهايي كه شاه بريتانيا بر اين كولوني ها آورده است ديده مي شود ...

In every stage of these Oppressions We have Petitioned for Redress in the most humble terms: Our repeated Petitions have been answered only by repeated injury. A Prince, whose character is thus marked by every act which may define a Tyrant, is unfit to be the ruler of a free people.

در هر مرحله از اين بی احترامي ها، ما با راي هاي خودمان به متواضع ترين روش نارضايتي مان را بيان كرده ايم: راي گيري هاي متوالي ما فقط با زخمهاي بيشتر همراه بوده است. يك شاه زاده، كه شخصيتش را بر مبناي مثالهاي بالا می توان به صراحت يك مستبد دانست، براي حكومت بر ملتي آزاد مناسب نيست.

Nor have We been wanting in attention to our British brethren. We have warned them from time to time of attempts by their legislature to extend an unwarrantable jurisdiction over us. We have reminded them of the circumstances of our emigration and settlement here. We have appealed to their native justice and magnanimity, and we have conjured them by the ties of our common kindred to disavow these usurpations, which would inevitably interrupt our connection and correspondence. They too have been deaf to the voice of justice and of consanguinity. We must, therefore, acquiesce in the necessity, which denounces our Separation, and hold them, as we hold the rest of mankind, Enemies in War, in Peace Friends.

ما در زمانهاي مختلف تلاش كرده ايم كه نبود نظامي روشن و نتايج مخرب آن را به اطلاع برادران بريتانيايي خودمان برسانيم. ما شرايط مهاجرت و سكونتمان را برايشان گفته ايم، ما درخواستمان را به نظام عدالت و جوانمردي آنها داده ايم، و از آنها خواسته ايم كه با توجه به ريشه هاي مشتركمان اين غصب ها را ادامه ندهند. آنها هم نسبت به صداي عدالت و قرابت نسبی ما كر بودند. در نتيجه ما بايد به دليل لزوم، تسليم جدايي شويم و آنها را همانند ساير ملت ها در هنگام جنگ دشمن و در هنگام صلح دوست بدانيم.

We, therefore, the Representatives of the United States of America, in General Congress, assembled, appealing to the Supreme Judge of the world for the rectitude of our intentions, do, in the name, and by authority of the good People of these Colonies, solemnly publish and declare, That these United Colonies are, and of Right ought to be Free and Independent States; that they are Absolved from all Allegiance to the British Crown, and that all political connection between them and the State of Great Britain, is and ought to be totally dissolved; and that as Free and Independent States, they have full power to levy War, conclude Peace, contract Alliances, establish Commerce, and to do all other Acts and Things which Independent States may of right do. And for the support of this Declaration, with a firm reliance on the Protection of Divine Providence, we mutually pledge to each other our Lives, our Fortunes and our sacred Honor.

بر همين اساس، نمايندگان ايالات متحده ي آمريكا، با شوراي كامل، خطاب به قاضي عالي جهان جهت آشكار شدن انگيزه هاي راست مان با نام و حاكميت مردم خوب اين كولوني ها بيان می كنيم كه اين كولونی هاي متحد، ايالت هاي آزاد و مستقلي هستند، و از هر نوع وابستگي نسبت به تاج انگلستان مبري است و به عنوان ايالات آزاد و مستقل، اين ايالات قدرت كامل براي وضع ماليات يا سربازگيري جهت جنگ، بستن پيمان صلح، بستن پيمان دوستي، ايجاد تجارت و جهت انجام هر نوع فعاليت كه ايالات مستقل انجام مي دهند. جهت اعلام حمايت از اين بيانيه با اعتماد مستحكم به پشتيباني مشيت الهي، ما ذاتا جان و مال خودمان و افتخار مقدسمان را گروي اين بيانيه می گذاريم.

اين متن و توضيحات بالاي آن ترجمه اي از قسمت "بيانه ي استقلال" نرم افزار دايره المعارف انكارتا (مايكروسافت) 2009 است.

 

Updated: January 21st, 2014

Uploaded: May 13th, 2011

Tohoku University Astronomical Institute, 6-3 Aramaki, Aoba-ku, Sendai, Japan, 980-8578
    akhlaghi :a:t: astr.tohoku.ac.jp, Office: Physics A; 838, +81-80-3335-9474